جایی که ایستاده بودم خیلی دور بود. خودم رو فراموش کرده بودم و خیلی چیزهای دیگه رو. مثل دیدن صورت تورو.
زمستون داره باز از راه میرسه زمستونی که بیرحمانه عاشقش هستی.
این جایی که من بودم خیلی دور بود. دیگه نمیخوام از خودم دور باشم.
بیا به یک پیاده روی ساده بریم.
خیلی ,باز ,رو ,روی ,پیاده , بیا ,دور بود ,بودم خیلی ,خیلی دور ,از خودم ,نمیخوام از
درباره این سایت